مد در ایران

رنگ در لباس ایرانی

رنگ در لباس ایرانی یکی از جذاب ترین موضوعات برای طراحان لباس ایرانی هست. بشر مفهوم رنگ را از طبیعت و پدیده های آن آموخته است. بنابراین، شناخت رنگ و رنگ لباس همزمان با تاریخی است که بشر عناصر و ساخته های طبیعی را لمس کرده است. مردمی که از دوره های پیش از تاریخ در فلات ایران زندگی کرده اند این امکان را داشته اند که با آثار طبیعی فراوان و گوناگونی از طبیعت روبرو باشند. آسمان برای آن ها، مظهری از رنگ آبی بود و به تدریج بر آن ها آشکار شد که رنگ آبی هم درجات و انواع مختلفی دارد و به اصطلاح، خود، یک خانواده است. همچنین خانواده ی رنگ سبز، زرد، قرمز و… ایرانیان که در طول تاریخ به جنبه های معنوی و عرفانی و هنری رنگ توجه داشته اند. کاربرد مفهوم رنگ را از آثار نقاشی و معماری فراتر برده اند و آن را در ادبیات ایران اشاره کرده اند. به طور کلی رنگ لباس ایرانیان تنوع زیادی در طول تاریخ دارد.

رنگ

همانطور که در مقاله ی رنگ در طراحی لباس گفته شد، انسان تمامی دانش و تجربه ی خود را در جهان هستی به کمک دو عنصر فرم و رنگ کسب می کند. رنگ کیفیتی است که موجب میشود اشیا نمودهای مختلفی را به چشم جلوه گر سازد و بر حسب آنکه چه نوری منعکس میکنند دیده میشوند. با بررسی پوشاک میتوان آگاهی هایی ارزشمند درباره سیر دگرگونی تاریخی، زیبایی شناسی، اعتقادات، طبقات اجتماعی و پیشرفت صنعت به ویژه نساجی و پارچه بافی دوره های تاریخی به دست آورد. برگزیدن رنگ و نقش روی پارچه و تزیین لباس، شناساننده قومیت، شخصیت، باورها و منزلت اجتماعی است؛ هرچند لباس کارکردهایی دیگر همچون جلوگیری از سرما، تابش آفتاب و از همه مهمتر پوشاندن بدن نیز دارد. در یک نگاه کلی اوضاع سیاسی و نظام طبقاتی حاکم بر جامعه، وضعیت اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی و نیز روابط فرهنگی، بر طرح و رنگ لباس ایرانی ها در دوران معاصر تاثیر داشته است.

همانطور که در مقاله ی فلسفه ی پوشش در ایران گفته شد، ﺧﻮد آراﺋﯽ و ﺗﺰﺋﯿﻦ، ﻫﺪف دﯾﮕﺮی اﺳﺖ ﮐﻪ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺑﺪن ﺗﺮﻏﯿﺐ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ. ﺣﻘﯿﻘت این اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮد آراﯾﯽ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ از ﻣﯿﻞ و ﮔﺮاﯾﺶ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﺟﻤﺎل و زﯾﺒﺎﯾﯽ اﺳﺖ و رﯾﺸﻪ در ﻓﻄﺮت و ﺳﺮﺷﺖ اﻧﺴﺎن دارد. ﻟﺒﺎس و ﭘﻮﺷﺶ هم در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺪام در آﻣﺪه و ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. رنگ که از جالبترین اختراعات و مکشوفات بشر بوده و تاثیر مهمی در فرهنگ اقوام و ملل مختلف داشته است یکی از عوامل تزئین و زیباتر نمودن پوشش انسانها بوده است. البته هر رنگی صرفنظر از جذابیت آن در بسیاری از موارد تنها راه جذاب تر شدن محیط نیست بلکه نماد فرهنگ یک ملت است و آداب و رسوم هر منطقه از کره زمین را نشان می دهد که بخشی از تفاوت های جذاب بشر از یکدیگر می باشد.

پیش تر در مقاله ی فلسفه ی پوشش در ایران گفته شد که آب و ﻫﻮا و ﺷﺮاﯾﻂ اﻗﻠﯿﻤﯽ و جغرافیایی، هر منطقه  ﭘﺪﯾﺪه ﺷﻬﺮ ﻧﺸﯿﻨﯽ، ﮐﺎر و ﭘﯿﺸﻪ، ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺎﺑﻌﯽ ﭼﻮن ﻣﺲ و ﻓﻠﺰات، ﭘﯿﺪاﯾﺶ ادﯾﺎن و ﻣﺬاﻫﺐ (ﺟﻬﺎن ﺑﯿﻨﯽ) متفاوت، وﻗﻮع ﺟﻨﮓ ﻫﺎ همگی بر نوع پوشش و پوشاک زنان و مردان در هر جامعه ای تاثیر دارد. در این مورد ایران کشور ما نیز هم از این موضوع مستثنی نیست . در پوشاک ایران باستان زنان و مردان هیچگاه برهنه دیده نمی شوند. این امر در بسیاری از نقش برجسته ها نیز به راحتی دیده می شود. رنگ لباس ایرانی ها نسبت به محل زندگی آن ها، آب و هوا ، شیوه ی کار و زندگی در هر شهر و روستا تنوع زیادی داشته است که نمونه آن نیز، هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، ترک (آذری)، بلوچ، بختیاری، خراسانی، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده می شود.

از ویژگی هایی که در پوشاک ایرانیان ادوار مختلف به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است: اول پوششها با رنگهای طبیعت همگون است یعنی رنگهای سرخ، سبز، ارغوانی، زرد و دیگر رنگها در پوشش آنان بوده و کمتر از رنگهای تیره به ویژه سیاه استفاده می شده است زیرا آنها باور داشتند رنگهای کبود، افسردگی آور و غم انگیز است. دوم اینکه در همه  پوشش ها دستان زن و مرد برای انجام کارها به ویژه کشاورزی آزاد بوده است که نمونه پوشش ها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و… به راحتی می توان یافت.

از نظر تاریخی ۳ دوره شناخت رنگ را می توان در هنر ایرانی ها شناسایی کرد که در واقع دوران پس از اسلام شامل دوره های زیادی تا دوران معاصر میشود که خود دارای تنوع زیادی می باشد. ۱-دوره ی قبل از تاریخ، ۲-دوره ی حکومت هخامنشیان تا ساسانیان، ۳-دوره پس از اسلام

دوره اول:

رنگ در لباس ایرانی ها در این دوران که دوران قبل از تاریخ می‌باشد، رنگ های مورد استفاده ی این اقوام، رنگ های موجود در طبیعت و مواد معدنی بوده است. از این دوره فیروزه سبز-آبی، لاجورد و عقیق در بخش های شرقی ایران بدست آمده است. طلا و نقره، زبرجد و گل اخرا از دیگر مواد رنگی مورد استفاده در این دوران بوده است. رنگ های بکار رفته در کاشی های لعاب دار عیلامی و سفالینه ها نشان از شناخت رنگ در این دوران دارد.

 

دوره دوم:

رنگ در لباس ایرانی ها در دوره دوم ارزش و اعتبار متفاوتی داشتند. برای مثال رنگ سفید کامل ترین و طبیعی ترین رنگ است و همچنین ارغوانی دلچسب ترین رنگ پارچه های هخامنشی است و سپس رنگهای سفید ، لاجوردی ، سبز زیتونی ، فیروزه ای ، نارنجی و قهوه ای جزء رنگهایی هستند که بیشترین استفاده را در پارچه های هخامنشی شده اند. رنگ لباس ایرانیان بیشتر تابع ذوق و سلیقه و شرایط محیط بوده است و کمتر تابع قرار دادهای اجتماعی و … بوده است. چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد، ارغوانی و یا سفید بوده است.در نقاشیهای کوه خواجه میتوان رنگبندی در لباس افراد متفاوت را مشاهده کرد.  مردان روحانی با لباس سفید به تصویر کشیده شده اند. در دوره ساسانیان نقش رنگ لباس ایرانیان همواره مهم و با تنوع همراه بوده است. رنگهای سفید ، آبی تیره و روشن، و روناسی از جمله رنگهای پرکاربرد این دوره بوده اند.

 

 

دوره سوم: دوران پس از اسلام

رنگ در لباس ایرانی ها در دوران پس از اسلام  دارای اهمیت زیادی نسبت به  زمان های دیگر داشته است.  گاهی رنگ ها نشان از یک واقعه تاریخی دارد که آن را به نوعی یادآوری وروایت می کند. مانند ﻗﯿﺎم ﺳﯿﺎه ﭘﻮﺷﺎن و ﯾﺎ ﺳﺒﺰ ﭘﻮﺷﺎن ﯾﺎ ﺳﯿﺎه ﭘﻮﺷﯿﺪن ﻋﺒﺎﺳﯿﺎن. گاهی نشان از گروهی خاص دارد مانند لباس یا شال سبز پوشیدن که نشان سادات می باشد. گاهی نشانه اتفاقی خاص می باشد مانند لباس هایی که در غم یا شادی پوشیده می شود. گاهی نشان از دین یا فرقه خاصی دارد مانند سفید در میان زردشتیان و…  همچنین در ایران پس از اسلام استفاده از رنگ های تند و گرم مانند رناسی و قهوه ای و سبز زیتونی کاربرد زیادی داشته است. عباسیان تا زمان ولایت عهدی امام رضا (ع) نیز به پوشیدن رنگ سیاه ادامه دادند. پس از آن رنگ سبز که نمادی از وجود پیامبر (ص) بود جانشین رنگ سیاه شد.

دوره مغولی:

با حمله ی تیمور و برقراری حکومت تیموریان در ایران و نفوذ فرهنگ آسیای شرقی به خصوص چین تغییراتی در پوشاک به وجود آمد. لباسهای مغولی به رنگ های شاد و گرم و بیشتر قرمز و نارنجی و زرد بود است. پوشاک موقر و با ارزش آنها از جنس ابریشم بوده است که به دلیل تسلط و نیز داشتن روابط تجاری با چین به دست می آمد. همچنین استفاده از تزئینات و رودوزیها و طرح های رنگی بر روی پوشاک زنان و مردان نیز باعث ایجاد چشم نوازی بر روی لباس ها میشده است. در دوران مغول زرد کلاهان پیدا شدند و سیاه و سفید روی لباس ها کاربرد زیادی یافت. با بررسی نسخه های خطی حاوی نقاشیهای مینیاتور، به نظر میرسد که بسیاری از اجزای پوشاک زنانه، چه در طراحی و انتخاب رنگ در مدت یک قرن در میان زنان تیموریان متداول بوده است و تغییر چندانی نکرده است.

 

دوره صفوی:

رنگ ها در این دوره تنوع بیشتری نسبت به دوره های قبلی دارد. این رنگها شامل قرمز های گوناگون و قرمز آتشین، سبز تند، زرد کاهی،صورتی،نارنجی، بنفش کمرنگ، صورتی ملایم، خاکستری، گلبهی،سبز کم رنگ و آبی کمرنگ و سایه رنگهایی از این دست است. در واقع محدودیت رنگی در این دوره وجود نداشته و از همه رنگی استفاده می کرده اند. زنان ثروتمند این دوره از پارچه‌ های نفیس با نقش ‌های بدیع و تزئینات ویژه برای تن‌پوش خود استفاده میکردند. یکی از سفرنامه‌ های کم ‌حجم مربوط به دوران صفویه، سفرنامه کاتف یکی از بازرگانان روس است که به ایران سفر کرده است. فدت آفاس یویچ کاتف که در سال‌های ۱۶۲۳ تا ۱۶۲۴ به ایران سفر میکند و درمورد لباس زنان چنین مینویسد که:”رنگ پیراهن زنان زرد است و از پشم شتر تهیه می‌شود و بدون گلدوزی است”.

دوره افشار و زند:

در دوره نادرشاه افشار و خاندان او از تجملات لباس ها کاسته شد و جامه ها فرمی ساده تر به خود گرفتند. تزیینات آن اهمیت بیشتری پیدا کرد که اغلب دارای رنگ های گرم بودند. پوشاک در دروه زندیه عموما به این صورت بود که زنان لباس هایی از نخ و ابریشم که به رنگ سفید بود، برتن میکردند. همچنین پارچه هایی از جنس مخمل و ابریشم در رنگ های سبز، قرمز، قهوه ای و آبی می پوشیدند.

 

دوره قاجاری:

رنگهای به کار رفته در پارچه های قاجاری همان رنگهای صفوی هستند که روشن تر و شادتر شده اند. رنگهای شال ها سیاه، آبی، سبز، زرد، زرشکی یا لاکی بوده اند. بیشترین لباس های به جا مانده از قاجاری ها ترمه ها هستند که اغلب دارای زمینه های قرمز اند و یا قلمکارهایی با زمینه های سفید و نقش های آبی تیره دوخت های سنتی در زمینه های تیره با نقوش رنگارنگ جذابیت بی نظیری دارند.شلوار مردان اغلب پارچه سیاه بود.

دوره پهلوی:

پوشاک ایرانی ها طی سالهای اولیه سلسله پهلوی، شبیه پوشاک دوره قاجار بود که اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و نیز طبقات اجتماعی را منعکس می کرد. در اواخر قرن نوزدهم میلادی تلاشهای زیادی برای تغییر پوشش از سوی حکومت صورت گرفت. پس از انقلاب مشروطه که بسیاری از مردان به خارج سفر کرده بودند پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوات را پذیرا شدند. در مهر ۱۳۰۷ کابینه مقرر کرد که تمام مردهای ایرانی به طور یکدست و به سبک غربی لباس بپوشند. تن پوشهای بیرونی سنتی مانند شالها، قباها، سرداریها و لباده ها، با کت جایگزین شد. شلوارهایی که به طور سنتی از پارچه سیاه جناغی یا مشابه آن دوخته می شد با شلوار و کمربند غربی جایگزین شدند. در دوران پهلوی با توجه به ارتباطاتی که با کشورهای اروپایی ایجاد شده بود انواع لباسها و انواع رنگها مورد توجه و استفاده قرار می گرفت و هیچ محدودیتی از نظر کاربرد رنگ دیده نمیشد. اغلب رنگهای مورد استفاده دارای زمینه ای روشن و ساده بودند.

دوره معاصر

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸، بخشنامه‌ای به کلیه ادارات و مدارس ارسال شد مبنی بر اینکه لباس اونیفورم مدارس و فرهنگیان لباس گشاد باشد و البته رنگ در آن ذکر نشده بود. بر این اساس لباس‌ها از حالت تنگ و دامن‌دار به لباس‌های گشاد که تا حدودی شرایط پوشش اسلامی را داشته باشد، ‌تبدیل شد. در سال ۱۳۶۲ طی بخشنامه‌ای برای فرهنگیان، رنگ لباس آنان سورمه‌ای، قهوه‌ای، خاکستری و سیاه مقرر شد. حتی قید شده بود بارانی‌ها و کاپشن‌های زمستانی فرهنگیان در قالب همین رنگ‌ها باشد. این بخشنامه ها که حدود رنگ و حتی مدل لباس های رسمی در ادارات، مدارس و دانشگاهها را عمدتا تعیین می کرد یکی از علل جدی گرایش مردم به لباس‌های تیره و تیره‌پوشی عنوان شده است.

 تفاسیر روانشناختی، که نگرانی جدی خود را از تیره‌پوشی در جامعه و تأثیرات روحی – روانی آن در میان جوانان ابراز میدارند، برآنند که پس از انقلاب اسلامی، به واسطه جنگ ایران و عراق و حوادث قبل از پیروزی انقلاب، تیره‌پوشی به نشانه عزاداری برای جوانان از دست رفته مسلط شد و رفته‌ رفته مردم به خاطر فشارهای روانی ناشی از جنگ و اوضاع بد اقتصادی و مشکلات پیش آمده به سوی افسردگی پنهان پیش رفتند. در این میان با نیم ‌نگاهی به افراطی ‌گری‌های ناشی از ولنگاری در سالهای پایانی رژیم طاغوت این اعتقاد رشد یافت که پوشیدن لباسهای روشن و متنوع به لحاظ رنگ نشانه‌ای از بی‌قیدی است. این در حالی است که براساس بررسی ‌‌های انجام شده درکشور آلمان، تلاش برای دور کردن افراد از تمایل به تیره‌پوشی که به خاطر شش سال درگیری در جنگ جهانی به روز کرده بود، نزدیک به ۲۰ سال زمان برده است.

مسلماً گرایش عمومی به چادر تیره در ایران به ویژه در شهرهای مذهبی و قدیمی ایران که با تنوع پوشش همراه نیست، تأثیر مستقیمی بر دیگر شهرها گذاشته است. این تأثیر گرچه تا حد زیادی فراگیر بوده است اما با حساسیت‌های بیش‌تری که دختران جوان نشان داده‌اند، در مورد این قشر تأثیر خود را کمتر نشان داده است.
اما با این حال بیشترین رنگ لباس در ایران تیره، سرمه‌ای و غیر روشن است. اگر چه اسلام به پوشیدن لباس های سفید،‌ شاداب، پوشاننده، راحت و در شأن، تأکید دارد، اما هنوز پوشاک ایرانی با آرمان ها و ارزش های دینی و ملی خود فاصله دارد .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا